عید مایان و عید آنان
 عبدالو کیل کوچی عبدالو کیل کوچی

باز فانوس خیال من وتو

جلوه عید شکو همند ی را

نقش در کلبـۀ ما می بند د  

به خیالی که مۀ روزه گذشت

مهر لب ها بشکست

مگر ایکاش چنین می بودی

عید ، عید است ، مبارک ، اما

از ثری تا به ثریا   

عید تا عید تفاوت دارد

عید مایان دگر است ،عید آنان دگر است

عید ما ، عید کجاست؟

یکطرف آتش جنگ است و جنون  

یکطرف زخمی آغشته به خون    

یکطرف شیون ، در سوگ شهید

یکطرف زندگی اندر تهدید

سفره از نان تهی

 رنج بیماری ، کو روزبهی ؟

مستمند عید ندارد که چون در ویش است

یک عمر روزه ، هنوزهم ، رمضان در پیش است

لیک عید آنان

سفره رنگین وقصر های بلند

شاهد سر خوش و گیسوی کمند

عیش و نوش است و سرود و لبخند

همه از مکرمت ثروت باد آورده

معاملات پس صد ها  پرده

طرف قضیه بازیء بزرگ

سود و سر مایه ومزد هنگفت

عمر آنها همه عید است که از ایشان باد

عید مایان دگر است

عید ما قلۀ نوراست چو صبح روشن

عید ما صلح وترقیست وتعالی وطن

عید ما،  سفره ما ، دوستی و همکاریست

عید ما وحدت ملی وعدالت خواهیست

عید همبستگی و همسویی و همیاریست

عید آنست که با اکثریت همراه هست

عید ما در راه هست

عید با اکثریت زیبا هست   

                                     

 

 

 

 

 

 


August 31st, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان